ترین های جهانسبک زندگی

۲۵ داستان واقعی و ترسناک ارواح که شب‌ها خواب را از شما می‌گیرد!

شناخت ما به مرگ از طریق باورها و داستان هایی که در مورد زندگی پس از مرگ داریم آشکار می شود.

اگرچه همه ارواح یکسان نیستند و برخی ها شبیه روح واقعی هستند. در حالی که ما اغلب به ارواح بی‌جسم با پارچه ای سفید روی آن‌ها فکر می‌کنیم، منشأ و داستان‌های ارواح می‌تواند بسیار خشن‌تر و ترسناک‌تر باشد.

این داستان ها بسته به اینکه در کدام بخش از جهان باشید متفاوت است زیرا هر فرهنگی تفسیر و نسخه های خاص خود را از آنچه پس از مرگ ما اتفاق می افتد دارد.

امروز ما به ترسناک ترین و جالب ترین داستان های ارواح از سراسر جهان و داستانهای واقعی شب نگاه خواهیم کرد.

پونتیاناک

پونتیاناک

“پونتیاناک” (یا “کونتیاناک”) یک روح انتقام جوی باتلاقی در فرهنگ آسیای جنوب شرقی است که شکل یک زن زیبا را به خود می گیرد. پونتیاناک مردان، کودکان و ارواح آسیب پذیری را که در باتلاق سرگردان هستند، شکار می کند. اعتقاد بر این است که روح زنی است که در هنگام زایمان یا مرگ خشونت آمیز مرده است، آنها یکی از قدرتمندترین و ترسناک ترین ارواح فولکلور اندونزیایی و مالزیایی هستند.

پیشاچا

پیشاچا

پیشاچا روحی شبیه خون آشام در الهیات هندو و روح واقعی  است و اعتقاد بر این است که از گوشت زنده و مرده میل می کند. طبق علم الهیات، آنها علاقه خاصی به تغذیه از زنان باردار دارند. آنها به شکلی شبیه انسان با چشم های قرمز برجسته و رگ های برآمده در سراسر بدنشان توصیف می شوند. آنها به خاطر تسخیر محل های سوزاندن و دفن، خانه های متروکه، و مکان هایی که مرگ های خشونت آمیز رخ داده است، شناخته شده اند.

گفته می شود که آنها از آغاز زمان وجود داشته اند.داستان ارواح پیشاچا به گونه ای است که آنها دارای توانایی ماوراء الطبیعه برای نامرئی شدن و تغییر شکل هستند، به هر شکلی که بخواهند. این ارواح می توانند صاحب ذهن شوند و انسان های تسخیر شده خود را به سمت افکار و رفتارهای منفی سوق دهند و سپس از تضاد و بدبختی که در نتیجه در میزبان آنها ایجاد می شود تغذیه می کنند.

دختر هوی بی هوآ

دختر هوی بی هوآ

دختر هوی بی هوآ افسانه ویتنامی روح دختر جوانی است که در راهروهای موزه هنر شهر هوشی مین امروزی پرسه می زند که خانه خانواده و تجارت هوی بی هوآ، یک مرد بسیار ثروتمند بود. کسی که حدود 20000 ملک در شهر داشت.

افسانه می گوید که او در طول یک بیماری همه گیر در سطح شهر به جذام مبتلا شد و در اتاق خواب خود در طبقه بالا محبوس شد. سال ها او را در اتاقش حبس کردند و در نهایت تنهایی و بدبختی انزوا او را دیوانه کرد و جان خود را گرفت. از آن زمان، بسیاری از مردم گزارش داده اند که پیکر شبح زنی را دیده اند که در سالن های ساختمان پرسه می زند و صدای گریه شخصی را در نیمه های شب شنیده است.

Mae Phae Wah، بانوی روبان زرد

بانوی روبان زرد

Ma Phae Wah روحی است که در میانمار به عنوان Nat شناخته می شود که معادل هندو و بودایی با منادی مرگ است. Ma Phae Wah به عنوان نگهبان گورستان ها در میانمار شناخته می شود. او شکل انسانی به خود می گیرد و به عنوان زنی با موهای بلند و سیاه ظاهر می شود. در تاریکی شب، او تابوتی را به آستان جان های محکوم به فنا می آورد و خیلی زود یکی از آن خانواده بیمار می شود و می میرد.

شناخته شده است که روح او علاقه خاصی به روح کودکان خردسال دارد و حداقل یک روایت از فرستادن رؤیاهای او برای راهبی وجود دارد که به میل خود به خوردن نوزادان اعتراف می کند.

پرتا

پرتا

پرتا، اهل تایلند، روح افرادی است که حریص بودند یا از مردم در زندگی سوء استفاده کردند. آنها محکوم به سرگردانی برای همیشه در جهان با یک گرسنگی سیری ناپذیر هستند، معمولاً برای چیزی کاملاً غیر اشتها آور. ما آنچه را که ممکن است باشد به تخیل شما واگذار می کنیم زیرا برخی از نمونه ها بسیار منزجر کننده هستند. گفته می شود آنها گردنی بلند، بدنی لاغر با شکم گلدانی متورم، پوست تیره و دست هایی به بزرگی برگ خرما دارند. آنها بسیار قد بلند هستند و دهان بسیار کوچکی دارند که رفع گرسنگی آنها را دشوارتر می کند.

در حالی که آنها معمولا برای چشم انسان نامرئی هستند، گفته می شود که صدایی تولید می کنند که به عنوان ناله بلند شنیده شده است و تا به امروز به طور مرتب در رسانه های تایلندی مشاهده شده از Preta گزارش شده است.

سگ سیاه

سگ سیاه

سگ سیاه نامی است که به تصویر شبح گونه یک سگ داده می شود که عمدتاً در فرهنگ عامه جزایر بریتانیا یافت می شود. گفته می شود که این نشانه مرگ است زیرا کسانی که آن را می بینند گفته می شود که اندکی پس از برخورد می میرند. این سگ بزرگتر از یک سگ معمولی است و اغلب دارای چشمان قرمز درشت و درخشان است.

منشأ سگ سیاه ناشناخته است، اما برخی از معروف‌ترین داستان‌ها درباره سگ سیاه شامل رمان «شرلوک هلمز» آرتور کانن دویل به نام The Hound of the Baskervilles و حتی داستان‌هایی مانند هری پاتر و زندانی آزکابان است.

بانشی ایرلند

بانشی ایرلند

فرهنگ عامه مانند ایرلندی بانشی برای نسل ها منتقل شده است. در حالی که داستان ها در طول قرن ها تغییر کرده اند، برخی از افسانه ها ادعا می کنند که Banshee روح یک زن جوان است که به خشونت کشته شده است. موجود مرگ چنان وحشتناک است که بانشی اکنون خانواده ها و عزیزان را تماشا می کند که آنها را از مرگ قریب الوقوع هشدار می دهند.

طبق فرهنگ عامه، Banshee می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد، اما در ایرلند، آنها معمولاً به عنوان زنان زیبا و جوان با موهای بلند و یا به عنوان یک پیرزن کهنه‌پوش با موهای خاکستری کثیف دیده می‌شوند. ناخن های بلند و دندان های پوسیده نوک تیز. هر دو توصیف همچنین چشمان Banshee را نشان می دهد که به طور قابل توجهی از گریه بسیار قرمز شده است.

دولاهان

دولاهان

دولاهان یک پری و روح در فولکلور ایرلندی است و احتمالاً سلف اسب سوار بی سر رایج تر در فرهنگ عامه آمریکایی است زیرا آنها توصیف مشابهی دارند. بر خلاف Banshee ایرلند، Dullahan به جای عمل به عنوان یک هشدار، روحی را احضار می کند که قبلاً مرده است.

دولاهان مانند سوارکار بدون سر، بر پشت یک اسب سیاه بزرگ سوار می شود و سر بریده خود را در کنار خود حمل می کند. دولاهان ایرلندی در طول فستیوال‌های خاص ایرلندی بعد از نیمه‌شب سوار می‌شود و مردم ایرلند هنوز هم تا به امروز با پرده‌هایی که بعد از این جشنواره‌ها که معمولاً در اواخر ماه اوت یا اوایل سپتامبر برگزار می‌شوند، در خانه می‌مانند.

دیبوکس

دیبوکس

Dybbuk نوعی شبح از فولکلور است که معمولاً روح یک مرده را درگیر می کند که پس از پشیمانی های گذشته در جهان باقی می ماند. Dybbuks سعی می‌کنند افراد زنده را تصاحب کنند تا تلاش کنند و بر اساس آن حسرت‌ها عمل کنند. برخی از دیبوک‌ها آشکارا بدخواه می‌شوند و مردم را برای گرفتن انتقام کوچکی‌های گذشته تصاحب می‌کنند، اما برخی از آنها به اهداف خیرخواهانه معروف هستند.

گفته می‌شود، همه دیبوک‌ها پس از رسیدن به اهداف خود، چه برای خیر و چه برای ضرر، تمایل دارند از زندگی خود عبور کنند. از آنجایی که ممکن است نیت آنها همیشه نتایج مثبتی نداشته باشد، همیشه در آیین آنها جن گیری روح وجود دارد.

جننگگره

جننگگره

Gjengangere نوعی روح از اسکاندیناوی است. آنها ارواح ناآرام مردگانی هستند که به دنبال کشیدن افراد بیشتری به قبر هستند. اکثر جنگانگرها قاتل یا قربانیان آنها هستند. از سوی دیگر، برخی از گنگانگرها افرادی هستند که با تأسف عمیق و مادام العمر جان باختند.

بر خلاف انواع دیگر ارواح، جنگانگر کاملاً واقعی به نظر می رسد و اغلب برای افراد زنده اشتباه گرفته می شود. در واقع، فولکلور اسکاندیناوی کمتر بر دلجویی از روح و بیشتر بر جلوگیری از تبدیل شدن به مرده تمرکز دارد. بهترین راه برای جلوگیری از تبدیل شدن کسی به یکی از این ارواح، انجام مراسم سنتی تشییع جنازه است.

کراهنگ

کراهنگ

کراهنگ نوعی ارواح از تایلند است که به صورت مردی بدون پیراهن در حال پرواز در شب با یک جفت سبد برنج ظاهر می شود. سعی می‌کند افرادی را پیدا کند که به تنهایی راه می‌روند، و سپس krahang به آنها حمله می‌کند. با این حال، در طول روز، کراهنگ می تواند خود را به عنوان یک فرد زنده بگذراند.

افسانه krahang ریشه در فولکلور سنتی شفاهی تایلند دارد. با این حال، محققان خاطرنشان می کنند که نامی مدرن دارد. این افسانه همچنین در سال های اخیر بارها در رسانه های تایلندی مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از این نمونه‌ها در سال 2017 بود که مشاهده‌های فرضی یک کوراهانگ به‌عنوان مقصر مجموعه‌ای از حملاتی که در شمال تایلند رخ داد، معرفی شد. این امر باعث شد که مردم محلی مراسم سنتی جن گیری را برگزار کنند، که ظاهراً در راندن krahang ناکام ماند.

لا یورونا

لا یورونا

لا یورونا ریشه در فرهنگ عامه مکزیکی دارد. این افسانه به طور سنتی می گوید که زنی با مردی ثروتمند ازدواج می کند و از او صاحب دو فرزند می شود اما یک روز او را با زن دیگری می بیند و با غرق کردن فرزندانش تلافی می کند. بعد از اینکه متوجه شد چه کار کرده است، خودش را نیز غرق می کند. این منجر به روحیه زن نفرین شده برای سرگردانی در زمین در جستجوی کودکانی که غرق شده است می شود.

این روح در بسیاری از اشکال مختلف رسانه‌ها با نام‌ها و ریشه‌های متفاوت ظاهر شده است، اما اساس همیشه به فولکلور اصلی مکزیکی بازمی‌گردد.

مای ناک

مای ناک

مائه ناک یک نوع ارواح زن از تایلند است و ظاهراً پیدایش آن در اواخر قرن نوزدهم، در زمان پادشاهی راما چهارم رخ داده است.

داستان از این قرار است که مردی به نام مک روزی با زنی به نام ناک ازدواج کرد. قبل از اینکه او بتواند بچه خود را به دنیا بیاورد، مک به ارتش پیوست و به جنگ رفت. بچه در غیاب او به دنیا آمد اما قبل از اینکه مک بتواند به خانه بازگردد همراه با فرزندش درگذشت. هنگامی که ماک در نهایت به خانه بازگشت، توسط ارواح همسر و فرزند مرده‌اش استقبال شد. وقتی ماهیت واقعی آنها را فهمید، به معبدی فرار کرد که ناک نمی توانست وارد آن شود. روح ناک با ترساندن مردم محلی تلافی کرد تا اینکه جن گیر سعی کرد او را به دام بیندازد که در نهایت ناکام ماند.

امروز، زیارتگاهی در بانکوک به یاد مائه ناک برپاست، به این امید که روح را آرام کند و به او اجازه دهد که به راه خود ادامه دهد.

نانگ تاکیان

نانگ تاکیان

نانگ تاکیان نوعی روح در تایلند است که به عنوان روح نگهبان درختان تاخیان عمل می کند. اگر به این نوع درختان آسیب نرسانید، پس از این روح هیچ ترسی ندارید، اما اگر به این درختان بی احترامی کنید، مورد خشم نانگ تاکیان قرار خواهید گرفت.

گفته می شود کسانی که در خانه های ساخته شده از چوب تاخیان زندگی می کنند، محکوم به بدشانسی یا تجربه سایر پدیده های ماوراء طبیعی هستند. با این حال، گفته می شود که این ارواح گاهی اوقات برای راهبان بودایی استثنا قائل می شوند، تا زمانی که آنها مراسم خاصی را برای آرام کردن روح انجام دهند.

فی ام

فی ام

Phi Am مترادف با وضعیت پزشکی فلج خواب در تایلند شده است زیرا گفته می شود این روح در نیمه شب بر روی سینه قربانیان خود می نشیند. این به آنها اجازه می دهد تا قربانیان خود را به طور همزمان فلج کنند و به آنها کابوس بدهند. فلج، به ویژه، آنها را از بیدار شدن یا جلب توجه کسی که ممکن است به آنها کمک کند، باز می دارد.

اعتقاد و تأثیر فرهنگی که این ارواح بر فرهنگ تایلند داشته اند به حدی است که متخصصان پزشکی در تایلند در واقع این اصطلاح را مترادف فلج خواب پذیرفته اند.

پوکونگ

پوکونگ

پوکونگ روحی از فرهنگ مالزی و اندونزی است و برای درک درستی از چیستی آن، ابتدا باید کمی با برخی از آیین های فرهنگی تدفین آشنا شویم. سنت در این نقطه از جهان، هنگامی که کسی می میرد، آن را در پارچه ای به نام کفن می پیچند. آنها محکم در این کفن پیچیده شده اند و فقط صورت “باز” ​​باقی مانده است، بالا در یک کمان بسته شده است.

آنها کمی بیش از یک ماه در این کفن رها می شوند و در این مرحله باید کفن از جسد خارج شود. اگر کفن برداشته نشود، روح در کالبد پوسیده خود گیر کرده و اعضای خانواده را که نتوانسته اند به درستی از آن مراقبت کنند تعقیب می کند. آنها از شکل منزجر کننده و بوی هولناک خود برای آزار و اذیت عزیزانشان استفاده می کنند تا زمانی که کسی برود و آنها را باز کند.

یوکی اونا

یوکی اونا

افسانه یوکی اونا از فرهنگ ژاپنی می آید و این اصطلاح به “زن برفی” ترجمه شده است. به عنوان یک زن سفید رنگ پریده با موهای بلند سیاه ظاهر می شود که در زمین های برفی راه می رود. اگر این شکل را در برف ببینید، می‌توانید بگویید که این یک روح است، زیرا آنها ردپایی از خود بر جای نمی‌گذارند.

یوکی اونا در این سرزمین زمستانی تسخیر می شود زیرا آنها معمولاً به قتل می رسند و در زندگی در برف رها می شوند. سپس این مناطق برفی را تسخیر کرده و مردان را به بیابان یخ زده هدایت می کنند و در آنجا یخ می زنند و می میرند.

گاشادوکورو

گاشادوکورو

گاشادوکورو به اسکلت گرسنگی ترجمه می شود و توصیف مناسبی است. این روح ماندگار در مکان هایی شکل می گیرد که انبوهی از اسکلت ها وجود دارد، معمولاً روستایی پس از یک دوره قحطی یا بیماری. از آنجایی که آنها بدون تشریفات تدفین یا تدفین مناسب مرده‌اند، روح‌ها و استخوان‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند و یک اسکلت غول‌پیکر را تشکیل می‌دهند که تقریباً 15 برابر اندازه یک انسان معمولی است. سپس اسکلت از مسافران تنها تغذیه می کند، معمولاً با گاز گرفتن سر آنها و ضیافت استخوان هایشان.

کوچیساکه اونا

کوچیساکه اونا

Kuchisake-onna به معنای واقعی کلمه به زن دهان بریده ترجمه می شود که دقیقاً همان چیزی است که این روح است. گفته می شود که کوچیساکه اونا روح زنی است که او را با بریدن گوش و دهانش تنبیه کرده اند.

روح ژاپنی به عنوان یک زن زیبا ظاهر می شود که ماسک جراحی بر سر دارد و نوعی شی تیز، معمولاً قیچی، در دست دارد. او از هر کس که آنقدر بدبخت باشد که به او برخورد کند می پرسد که آیا زیباست، پاسخ نه منجر به مرگی سریع و دردناک خواهد شد. کسانی که به روح رحم می کنند و به او می گویند که او زیباست، مانند آن زن جوان زیبا می شوند و او دهان آنها را گوش به گوش میبرد. در هر صورت، برخورد با این روح حکم اعدام است.

هلندی پرنده

هلندی پرنده

هلندی پرنده معروف ترین نمونه از چیزی است که از آن به عنوان کشتی ارواح یاد می شود. این کشتی‌های ارواح معمولاً پژواک کشتی‌هایی هستند که در اقیانوس غرق شده‌اند، اما هلندی پرنده به مراتب معروف‌ترین آنهاست.

این داستان بارها و بارها به طرق مختلف گفته شده است، اما نسخه اصلی داستان درباره یک کاپیتان هلندی به نام ون در دکن است که در طول طوفان در حین عبور از اقیانوس، علیرغم درخواست خدمه، از رفتن به بندر امن خودداری کرد. مسافران در عوض او را نفرین کردند. سپس آسمانها کشتی را نفرین کردند تا دیگر هرگز به بندری نرسد و برای همیشه در دریاهای آزاد حرکت کند. در حالی که منشأ آن هلندی است، هلندی پرنده یک داستان ارواح بوده است که در سراسر جهان برای قرن ها روایت می شود، که هر یک متفاوت است و تغییرات خاص خود را به نسخه اصلی اضافه می کند.

اسکوندهوکاتاس

اسکوندهوکاتاس

skondhokatas ارواح بی سر در فرهنگ عامه بنگالی هستند که داستان های اصلی آنها با پیشرفت تمدن تغییر کرده است. در قرن نوزدهم، آنها به عنوان ارواح انتقام‌جو و خطرناک توصیف می‌شدند که به مردم حمله می‌کردند و به بردگی می‌رفتند تا به آنها کمک کنند تا سرهای گمشده‌شان را پیدا کنند.

این روزها اغلب گفته می شود که skondhokatas ارواح افرادی هستند که در تصادفات راه آهن سر بریده شده اند. آنها اکنون ایستگاه‌های قطار را که در آن جان باخته‌اند تحت تعقیب قرار می‌دهند، خوشبختانه گفته می‌شود که به دلیل عدم بینایی به راحتی می‌توان آنها را فریب داد.

Mecho Bhoots

Mecho Bhoots

Mecho Bhoots ارواح ماهیگیرانی هستند که در فرهنگ بنگالی غرق شده اند. آنها به دلیل گرسنگی سیری ناپذیر خود برای ماهی شناخته شده اند. خوشبختانه این ارواح ماهی دوست خیلی خشن یا انتقام جو نیستند، آنها بیشتر فقط می خواهند ماهی بخورند.

آنها معمولاً در دریاچه‌ها و برکه‌ها به دنبال ماهی می‌گردند، اما مشهور شده‌اند که به روستاهای مجاور می‌روند تا به آشپزخانه‌ها برای یافتن ماهی حمله کنند. حتی مشاهداتی وجود داشته است که آنها از ماهیگیران و مسافران برای ماهی درخواست می کنند.

بومی گمشده آمریکا

بومی گمشده آمریکا

برخلاف نامش، این روح در واقع یک داستان معروف ارواح در پراگ است. از دوره‌ای از تاریخ پراگ سرچشمه می‌گیرد که نمایش‌های «غرب وحشی» محبوبیت داشتند. آنها بومیان آمریکا را برای بازی در نقش شرورها در این نمایش ها برای «اصالت» وارد می کردند. یکی از این بازیگران مشهور در پراگ دچار التهاب ریه شد و بیمار شد. گفته می شود که آن مرد آرزو داشت روزی به خانه برگردد تا در وطن خود دفن شود، اما هرگز موفق نشد.

چون او یک غریبه بود هیچ قبرستانی جسد او را دفن نمی‌کرد و جسد او را در رودخانه‌ای در منطقه‌ای به نام Na Františku انداختند. گفته می شود که روح او در هنگام غروب خورشید در سواحل رودخانه دیده می شود که می خواهد به وطن خود بازگردد تا در نهایت آرامش پیدا کند.

شوالیه آهنین

شوالیه آهنین

شوالیه آهنی یکی از محبوب ترین ارواح پراگ است. در زندگی، نام او یاکیم برکا بود، و او یک شوالیه بود که قبل از رفتن به جنگ، عاشق زنی شد.

وقتی شایعاتی شنید که عشقش به او خیانت کرده است، عصبانی شد و به خانه بازگشت و او را به قتل رساند. گفته می شود که با نفس مرگش، او را نفرین کرد و او را به سنگ تبدیل کرد. ظاهراً او اکنون زندگی خود را به عنوان یک مجسمه می گذراند و هر صد سال یکبار زنده می شود و در خیابان های پراگ قدم می زند و به دنبال بخشش است.

ال سیلبون

ال سیلبون

ال سیلبون یک داستان ارواح ونزوئلا است که از قرن هجدهم شروع می شود. افسانه از پسر جوانی متنعم می گوید که برای شام گوشت گوزن را درخواست کرد. پدرش برای شام پسر به شکار رفت اما دیگر برنگشت. پسر جوان در حالی که یک گونی حمل می کرد و در حال راه رفتن او سوت می زد برای یافتن او به راه افتاد. او سرانجام پدرش را در راه بازگشت به خانه با دست خالی پیدا کرد. پدرش عذرخواهی کرد اما پسر با عصبانیت کور پدرش را کشت و گوشت را از استخوان جدا کرد. یک کیسه را از استخوان های پدرش و دیگری را از گوشت پر کرد. به خانه برگشت و گوشت را به مادرش داد تا بپزد.

وقتی خانواده‌اش فهمیدند او چه کرده است، او را به درختی بستند و نفرینش کردند که برای همیشه در جنگل سرگردان باشد و گناهانش را بر پشتش حمل کند. گفته می‌شود که پسر در حال سوت زدن با یک گونی پر از استخوان بر روی پشتش در جنگل می‌چرخد، اگر آنقدر بدبخت باشید که در سفر با روح روبرو شوید، گفته می‌شود که او شما را می‌کشد و استخوان‌های شما را به گونی اضافه می‌کند.

امیدواریم مقاله امروز مورد پسند شما باشد. از طریق فرم ارسال دیدگاه با ما در ارتباط باشید، سپاسگزاریم.

1 دیدگاه

  1. وای من عاشق داستان های واقعی ارواحم ، میشه بگین چطوری میشه چندتا عکس روح واقعی پیدا کنم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا