25 فیلم علمی تخیلی که آینده را پیشبینی کرده بودند
همه می دانند که فیلم ها فقط داستان های ساخته شده برای سرگرمی آدم ها هستند.
ما به کمدی های مورد علاقه مان می خندیم، در درام های صمیمانه گریه می کنیم و از جلوه های ویژه علمی تخیلی شگفت زده می شویم.
بدون شک این بهترین کاری است که می توان در کنار خانواده انجام داد.
اما به ندرت مینشینیم و فکر میکنیم که آیا فیلمی که در حال تماشای آن هستیم میتواند آینده را پیشبینی کند.
گاهی اوقات، فیلمهای علمی تخیلی در ساختن احتمالات آیندهنگرانه تلاش میکنند، اما بیشتر اوقات اشتباه میکنند، مانند دستگاههای انتقال از راه دور.
ما همچنان منتظر آنها هستیم! باور کنید یا نه، تعداد زیادی فیلم برای پیشبینی آینده با دقت زیادی وجود داشته است.
در آن زمان هیچ کس به آن توجه نکرد، اما آینده آنها را اثبات کرده است. ما الان بهتر می دانیم.
آیا کنجکاو هستید که چه فیلم هایی آینده را پیش بینی کرده اند؟
در اینجا ۲۵ فیلمی که آینده را پیشبینی میکردند، معرفی میکنیم.
فیلم سربازان کشتی فضایی
Starship Troopers
نه، حشرات غول پیکر بیگانه به کهکشان ما حمله نکرده اند.
بنابراین، خدا را شکر برای آن. اما، فناوری «Starship Troopers» تا حدودی دقیقاً آینده را به تصویر میکشد،
از جمله تماسهای ویدیویی FaceTime، تبلیغات رایانهای آنلاین، و حتی جنگهای مدرن در مقیاس بزرگ در بیابان.
فیلم سربازان کشتی فضایی یک فیلم علمی تخیلی محصول سال ۱۹۹۷ به کارگردانی پل ورهوفن با بازی کاسپر ون دین، دنیس ریچاردز و دینا مایر است. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام اثر رابرت ای. هاینلاین ساخته شده است.
داستان فیلم در آینده ای اتفاق می افتد که زمین در حال جنگ با نژادی از موجودات غول پیکر حشره مانند به نام “Arachnids” است. داستان یک سرباز جوان به نام جانی ریکو با بازی ون دین را دنبال می کند که به ارتش می پیوندد و با عنکبوتی ها می جنگد.
این فیلم به دلیل سکانسهای اکشن فوقالعاده، تفسیرهای اجتماعی طنز و نمایش جنجالی تبلیغات نظامی شناخته شده است. برخی از تماشاگران و منتقدان فیلم را نقد فاشیسم، نظامی گری و تبلیغات تعبیر کرده اند.
این فیلم نقدهای متفاوتی دریافت کرده است و برخی طنز و اکشن آن را تحسین می کنند و برخی دیگر آن را به دلیل سطحی بودن و بی محتوا بودن نقد می کنند. با این حال، در طول سال ها طرفداران زیادی پیدا کرده است و به عنوان یک کلاسیک از ژانر علمی تخیلی در نظر گرفته می شود.
فیلم فرار از نیویورک
Escape From New York
پیشبینی «فرار از نیویورک» از آینده تقریباً اشتباه است به جز استفاده از هولوگرام.
ما کاملاً متوجه شدیم که چگونه از هولوگرام استفاده کنیم. بنابراین، برای آن، آنها یک امتیاز می گیرند.
«فرار از نیویورک» یک فیلم اکشن علمی تخیلی محصول سال ۱۹۸۱ به کارگردانی جان کارپنتر است که کرت راسل در نقش شخصیت اصلی، مار پلیسکن، بازی میکند. داستان فیلم در آینده ای دیستوپیایی می گذرد که در آن جرم و جنایت به حدی افزایش یافته است که جزیره منهتن به زندانی با حداکثر امنیت تبدیل شده است.
در این فیلم، مار پلیسکن، سرباز سابق نیروهای ویژه، در صورتی که بتواند رئیس جمهور ایالات متحده را که در داخل زندان سقوط کرده است، نجات دهد، فرصت عفو پیدا می کند. ادامهی فیلم، پلیسکن را دنبال میکند که او در زمینهای خطرناک و بیقانون جزیره منهتن حرکت میکند تا ماموریت خود را به پایان برساند.
این فیلم بهخاطر تصویری سخت از آیندهای دیستوپیایی و شخصیت اصلی کاریزماتیکش، مار پلیسکن، شناخته میشود. برای ساخت جهان خلاقانه و کارگردانی کارپنتر و همچنین اجرای راسل مورد ستایش قرار گرفته است.
“فرار از نیویورک” یک موفقیت تجاری و انتقادی بود و از آن زمان به یک کلاسیک کالت در ژانر علمی تخیلی تبدیل شده است. همچنین تأثیر ماندگاری بر فرهنگ عامه داشته است و بر چندین فیلم و برنامه تلویزیونی دیستوپیایی و پساآخرالزمانی دیگر تأثیر گذاشته است.
فیلم روز پس از فردا
The Day After Tomorrow
در «روز بعد از فردا»، جریانهای اقیانوسی به دلیل گرم شدن زمین متوقف میشوند و طوفانهای عظیم و عصر یخبندان جدیدی را در نیمکره شمالی ایجاد میکنند.
به نظر می رسد، مطالعات علمی جدید از موسسه اقیانوس شناسی اسکریپس در دانشگاه کالیفرنیا سن دیگو نشان داده است که شواهدی وجود دارد که می تواند خیلی زود اتفاق بیفتد.
«روز پس فردا» یک فیلم علمی تخیلی فاجعهآمیز محصول سال ۲۰۰۴ به کارگردانی رولند امریش و با بازی دنیس کواید، جیک جیلنهال و امی راسوم است. داستان فیلم در آینده ای نزدیک می گذرد که در آن گرم شدن کره زمین باعث یک تغییر آب و هوای فاجعه بار شده و در نتیجه عصر یخبندان جدیدی به وجود می آید.
این فیلم چندین شخصیت از جمله دانشمند آب و هوا، جک هال (با بازی کوید) و پسرش سام (با بازی جیلنهال) را دنبال میکند که تلاش میکنند در مواجهه با بلایای طبیعی فاجعهباری مانند گردبادهای عظیم، طوفانهای تگرگ و جرقهها زنده بمانند و دوباره متحد شوند.
این فیلم به خاطر جلوه های بصری خیره کننده، اکشن سریع و به تصویر کشیدن شدید یک فاجعه جهانی معروف است. در حالی که نقدهای متفاوتی از سوی منتقدان دریافت کرد، موفقیتی تجاری داشت و بیش از 500 میلیون دلار در سراسر جهان در باکس آفیس فروش کرد.
«روز بعد از فردا» همچنین باعث علاقه مجدد به موضوع گرمایش جهانی و تغییرات آب و هوا شد و به افزایش آگاهی در مورد عواقب بالقوه عدم پرداختن به این مسائل کمک کرد.
فیلم روفوس جونز برای ریاست جمهوری
Rufus Jones for President
«روفوس جونز برای رئیس جمهور» که در سال 1933 منتشر شد، درباره یک پسر آفریقایی آمریکایی است که به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب می شود و انتخاب باراک اوباما را پیش بینی می کند.
“روفوس جونز برای رئیس جمهور” فیلمی کوتاه به کارگردانی روی مک و با بازی اتل واترز و سامی دیویس پدر محصول 1933 است. این فیلم یک کمدی موزیکال است که داستان روفوس جونز، پسر جوان آفریقایی آمریکایی را روایت می کند که تصمیم می گیرد برای ریاست جمهوری نامزد شود. ایالات متحده.
در این فیلم، روفوس جوان از تماشای رئیس جمهور در تلویزیون الهام می گیرد و تصمیم می گیرد که می خواهد اولین رئیس جمهور آفریقایی آمریکایی باشد. روفوس با کمک دوستان و خانواده اش یک کمپین طنزآمیز و صمیمانه برای بالاترین مقام در این سرزمین راه اندازی می کند.
این فیلم به خاطر نمایش پیشگامانه شخصیت ها و فرهنگ آمریکایی آفریقایی تبار بر روی پرده نقره ای در زمانی که اکثر فیلم های هالیوودی بازیگران سیاه پوست را به نقش های کلیشه ای تنزل می دادند، معروف است.
“روفوس جونز برای رئیس جمهور” بخشی از “نمایش وودویل تمام رنگی” بود، مجموعه ای از فیلم های کوتاه که توسط RKO Pictures برای نمایش استعدادهای بازیگران آمریکایی آفریقایی تبار تهیه شده است. در حالی که این فیلمها عمدتاً توسط مخاطبان جریان اصلی فراموش شده بودند، از نظر انتقادی و فرهنگی به دلیل به تصویر کشیدن برتری و خلاقیت سیاهپوستان در زمان جداسازی و نژادپرستی اهمیت داشتند.
فیلم نابودگر
The Terminator
در حالی که ما هنوز نحوه سفر در زمان را نفهمیده ایم، یا به هر حال فکر می کنیم، “نابودگر” استفاده از پهپادهای بدون سرنشین را پیش بینی کرد.
همانطور که صحبت می کنیم، ارتش ایالات متحده از پهپادها در سراسر جهان استفاده می کند و برخی برنامه ریزی شده اند تا هدف هواپیمای دیگر را تشخیص دهند.
احتمالا طولی نکشیده که به آنها اجازه حمله داده شود.
“نابودگر” یک فیلم اکشن علمی تخیلی محصول 1984 به کارگردانی جیمز کامرون و با بازی آرنولد شوارتزنگر به عنوان شخصیت اصلی، یک قاتل سایبورگ است که در زمان از آینده ای که توسط ماشین ها اداره می شود برای کشتن سارا کانر با بازی لیندا همیلتون، مادر فرستاده شده است. مردی که مقاومت بشری را در آینده رهبری خواهد کرد.
این فیلم سارا را دنبال میکند که بهطور بیوقفه توسط ترمیناتور تعقیب میشود، که برای از بین بردن او دست از سر هیچ کاری نمیکشد. در طول راه، او با کایل ریس، با بازی مایکل بین، سربازی از آینده که برای محافظت از او فرستاده شده است، ملاقات می کند.
این فیلم به خاطر اکشن سریع، داستان سرایی پر تعلیق و جلوه های بصری پیشگامانه اش شناخته شده است. این فیلم به دلیل ترکیبی از عناصر علمی تخیلی و ترسناک و همچنین نقش اول زن قوی در سارا کانر مورد ستایش قرار گرفته است. جمله نمادین فیلم، “من برمی گردم” به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد و اکنون مترادف با حرفه شوارتزنگر است.
«نابودگر» یک موفقیت انتقادی و تجاری بود و مجموعهای از دنبالهها، اسپینآفها و کالاهای تجاری را ایجاد کرد. این اثر ماندگاری بر فرهنگ عامه و ژانر علمی تخیلی داشته است و بسیاری از فیلمها و برنامههای تلویزیونی بعدی از مضامین و سبک آن الهام گرفتهاند.
فیلم هزار و نهصد و هشتاد و چهار
1984
در فیلم “1984” که بر اساس کتاب جورج اورول ساخته شده است، مردم توسط یک دولت توتالیتر کنترل می شوند و حواسشان به یک جنگ بی پایان منحرف می شود.
با توجه به اینکه جنگ علیه تروریسم همچنان ادامه دارد، جزئیات جدیدی در مورد جاسوسی NSA از شهروندان در حال آشکار شدن است، و سیل مداوم اخبار جعلی امروز، ما فکر میکنیم که میتوان گفت 1984 دقیق است.
«1984» یک فیلم دیستوپیایی بریتانیایی محصول 1984 به کارگردانی مایکل رادفورد است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته جورج اورول در سال 1949 ساخته شده است. جان هرت در نقش وینستون اسمیت، یکی از اعضای رده پایین حزب حاکم که شروع به زیر سوال بردن دولت توتالیتر می کند و عاشق شورشی همکار با بازی سوزانا همیلتون می شود، در این فیلم بازی می کند.
داستان فیلم در نسخه ای دیستوپیایی از سال 1984 می گذرد، جایی که شهروندان تحت نظارت مداوم، تبلیغات و کنترل وحشیانه افکار توسط حزب به رهبری برادر بزرگ مرموز قرار می گیرند.
این فیلم به خاطر تصویر سیاه و تاریک خود از جامعه ای که از فردیت و آزادی تهی شده است شناخته می شود. این فیلم به دلیل اقتباس وفادارانه از رمان اورول، سبک بصری چشمگیر و بازی های قدرتمند بازیگرانش مورد ستایش قرار گرفته است.
“1984” پس از اکرانش موفقیتی انتقادی و تجاری داشت و از آن زمان به یک کلاسیک کالت در ژانرهای علمی تخیلی و اقتباسی ادبی تبدیل شده است. این فیلم به دلیل مضامین توتالیتاریسم، نظارت دولتی، و اهمیت حقیقت و اندیشه آزاد، امروز همچنان مرتبط است.
انیمیشن خانواده جتسن
Jetsons: The Movie
در حالی که ما هنوز خودروهای شناور نداریم، “Jetsons” چیزهایی مانند جاروبرقی خودکار، روزنامه های دیجیتال و تماس های ویدئویی را پیش بینی کرد.
“The Jetsons” یک برنامه تلویزیونی انیمیشن کلاسیک است که اولین بار در سال 1962 پخش شد. این برنامه توسط Hanna-Barbera Productions ساخته شد و زندگی خانواده ای را دنبال می کند که در یک آرمانشهر آینده نگرانه به نام شهر مدار در سال 2062 زندگی می کنند.
جتسونها خانوادهای مدرن با سبک زندگی آیندهنگر هستند که با ماشینهای پرنده، خدمتکاران ربات، و ابزارهای مختلف با فناوری پیشرفته دیگر کامل میشوند. این نمایش حول محور مبارزات روزمره اعضای خانواده از جمله پدر جورج جتسون، همسرش جین، فرزندانشان جودی و الروی و سگشان آسترو است.
این نمایش به خاطر نمایش رنگارنگ و تخیلی خود از آینده و همچنین لحن طنزآمیز و سبکش مشهور بود. این فیلم به نماد فرهنگی دهه 1960 تبدیل شد و تا به امروز محبوبیت خود را حفظ کرده است.
جتسون ها همچنان یک قطعه دوست داشتنی از تاریخ تلویزیون متحرک هستند و تأثیر آن را می توان در دیگر فرانچایزهای علمی تخیلی مانند “Futurama” و “The Simpsons” مشاهده کرد.
فیلم تا آخر دنیا
Until the End of the World
شاید «تا آخر دنیا» در سال 1991 در باکس آفیس خیلی خوب ظاهر نشده باشد،
اما پیشبینیهایش از آینده به طرز عجیبی مشخص است.
پیشبینی میکرد که چقدر به اسکایپ، آیپد، تلویزیونهای صفحه تخت و موتورهای جستجو معتاد خواهیم شد.
«تا آخر دنیا» یک فیلم علمی تخیلی محصول سال ۱۹۹۱ به نویسندگی و کارگردانی ویم وندرس است. داستان فیلم در آینده ای نزدیک و عمدتاً در سال 1999 اتفاق می افتد و داستان زنی به نام کلر (با بازی سولویگ دوممارتین) را دنبال می کند که در سراسر جهان در جستجوی مردی مرموز است که دستگاهی را دزدیده است که می تواند صدای مردم را ضبط و انتقال دهد. رویاها
در حین سفر، کلر با افراد مختلفی از جمله یک نویسنده فراری (با بازی ویلیام هرت) و یک کارآگاه خصوصی (با بازی رودیگر ووگلر) روبرو می شود که همگی درگیر تلاش او می شوند. این فیلم به بررسی موضوعات عشق، تکنولوژی و معنای زندگی می پردازد.
این فیلم به دلیل سبک تجربی اش که ترکیبی منحصر به فرد از ژانرها، از جمله علمی تخیلی، فیلم های جاده ای، و درام عاشقانه، و همچنین موسیقی متن التقاطی آن با هنرمندانی مانند U2، نیک کیو و لو رید را در خود دارد، قابل توجه است.
«تا آخر دنیا» پس از اکران نقدهای متفاوتی دریافت کرد، اما طی سالها طرفداران زیادی پیدا کرد. این به عنوان یک فیلم بصری خیره کننده و جاه طلبانه در نظر گرفته می شود که نگاهی تامل برانگیز به وضعیت انسان ارائه می دهد.
فیلم من افسانه ام
“من افسانه هستم” یک فیلم علمی تخیلی پسا آخرالزمانی محصول 2007 به کارگردانی فرانسیس لارنس و با بازی ویل اسمیت به عنوان آخرین بازمانده از شیوع ویروسی است که بیشتر بشریت را به موجوداتی شبیه خون آشام معروف به “تاریکی جویان” تبدیل کرده است. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته ریچارد متسون در سال ۱۹۵۴ ساخته شده است.
این فیلم شخصیت اسمیت، رابرت نویل، را دنبال میکند که در تلاش برای یافتن درمانی برای ویروس در حالی که به تنهایی در خیابانهای متروکه شهر نیویورک زندگی میکند و با تاریکیها میجنگد. در طول راه، او همچنین با بازماندگان دیگری از جمله آنا با بازی آلیس براگا و سگ ولگردی به نام سام روبرو می شود.
این فیلم بهخاطر سکانسهای اکشن شدید، اجراهای احساسی و جلوههای بصری خیرهکنندهای که دنیای پسا آخرالزمانی را به تصویر میکشد، شهرت دارد. عملکرد اسمیت به عنوان مردی که با تنهایی و ناامیدی در دنیایی عاری از تعامل انسانی دست و پنجه نرم می کند، به طور گسترده مورد تحسین قرار گرفته است.
«من افسانه هستم» یک موفقیت تجاری بود و بیش از 585 میلیون دلار در سرتاسر جهان فروخت و به طور کلی نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد. این فیلم به عنوان یکی از بهترین نمونه های سینمای پسا آخرالزمانی شناخته شده است و تأثیری ماندگار بر ژانرهای زامبی و خون آشام داشته است.
فیلم جنگ ستارگان: بازگشت جدای
Return of the Jedi
در حالی که «جنگ ستارگان: بازگشت جدای» در کهکشانی بسیار دور می گذرد، این بدان معنا نیست که نمی تواند آینده ما را پیش بینی کند.
شما می گویید چگونه این کار را کرد؟ یک کلمه: دوچرخه شناور.
آنها واقعی هستند از نظر فنی، دوچرخههای شناور در ماه جنگلی اندور بسیار جذابتر از آنچه که داریم، هستند، اما این بدان معنا نیست که این فناوری وجود ندارد.
«بازگشت جدای» یک فیلم اپرای فضایی حماسی محصول ۱۹۸۳ آمریکا به کارگردانی ریچارد مارکاند و سومین قسمت از سه گانه اصلی جنگ ستارگان است. داستان فیلم یک سال پس از وقایع «امپراتوری ضربه می زند» روایت می شود و داستان لوک اسکای واکر با بازی مارک همیل است که تلاش می کند هان سولو با بازی هریسون فورد را از چنگ ارباب جنایت جابا هات رهایی بخشد و با آن روبرو می شود. پدرش دارث ویدر در نبرد نهایی برای نجات کهکشان.
این فیلم به خاطر شخصیت ها و لحظات نمادین خود مانند معرفی جابا هات، اووک ها و تقابل اوج بین لوک و ویدر شناخته می شود. این اولین فیلم جنگ ستارگان بود که مفهوم نیروی جدایی ناپذیر از تعادل جهان و وضوح نهایی سفر یک قهرمان را معرفی کرد.
این فیلم یک موفقیت تجاری و انتقادی بود و در آن زمان بیش از 475 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. نقدهای متفاوتی از منتقدان دریافت کرد، برخی از سکانسهای اکشن و جلوههای بصری هیجانانگیز آن را تحسین کردند، در حالی که برخی دیگر آن را به دلیل فرمولپذیری و قابل پیشبینی بودن آن مورد انتقاد قرار دادند.
«بازگشت جدای» از آن زمان به محبوبیت طرفداران در میان طرفداران جنگ ستارگان تبدیل شده است و همچنان یک کلاسیک در ژانر علمی تخیلی است.
فیلم دشمن ملت
Enemy of the State
یک توطئه مهیج جاسوسی در مورد نظارت غیرقانونی دولت دقیقاً ایده جدیدی نیست.
با این حال، اگر یک فیلم به درستی دنیایی را که سالها بعد در آن زندگی خواهیم کرد، پیشبینی میکرد، Enemy of the State تقریباً همه چیز را درست میکند.
از هک کردن تلفنها و رایانههای شهروندان توسط NSA گرفته تا تماشای افراد از طریق دوربینهای بیشماری، همه این تصورات در سال 1998 تخیلی تلقی میشدند.
با این حال، امروزه، همه چیز بیش از حد واقعی است.
«دشمن دولت» یک فیلم اکشن و هیجان انگیز آمریکایی محصول سال ۱۹۹۸ به کارگردانی تونی اسکات با بازی ویل اسمیت و جین هکمن است. این فیلم درباره وکیلی به نام رابرت کلیتون دین با بازی اسمیت است که ناخواسته درگیر توطئهای با آژانس امنیت ملی (NSA) میشود و برای قتلی که مرتکب نشده است، قتل میشود. او باید به یک مدیر فنی سابق NSA، با بازی هکمن، برای کمک به پاک کردن نام خود و افشای حقیقت مراجعه کند.
این فیلم بهخاطر سکانسهای اکشن شدید، ابزارهای نظارتی با فناوری پیشرفته، و مضامین نظارت دولتی، حریم خصوصی و فساد شناخته شده است. همچنین به دلیل اجرای اسمیت و هکمن و همچنین کارگردانی سریع تونی اسکات مورد تحسین قرار گرفت.
«دشمن دولت» یک موفقیت تجاری و انتقادی بود و بیش از 250 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. از آن زمان به یک کلاسیک کالت در ژانر اکشن-هیجانی تبدیل شده است و به عنوان یکی از بهترین اجراهای ویل اسمیت شناخته می شود. این فیلم امروز به دلیل تفسیر آن در مورد استفاده دولت از فناوری نظارت و تأثیر آن بر حریم خصوصی افراد و آزادی های مدنی مرتبط است.
فیلم دیک تریسی
Dick Tracy
فقط یک موضوع زمان بود که یک ساعت تلفنی به دست بیاوریم که دیک تریسی پیش بینی کرده بود.
ببینید، ساعتهای هوشمند اختراع شدند و ما میتوانیم دقیقاً همان کاری را انجام دهیم که دیک تریسی مدتها پیش انجام میداد. به نوعی، او آن را بسیار سردتر نشان داد.
«دیک تریسی» یک فیلم کمدی اکشن آمریکایی محصول 1990 است که بر اساس کمیک استریپی به همین نام ساخته چستر گولد ساخته شده است. کارگردانی این فیلم بر عهده وارن بیتی بود که در نقش کارآگاه اصلی نیز بازی کرد.
خلاصه داستان ماجراهای دیک تریسی را دنبال می کند که او با یک جنایتکار به نام آلفونس “پسر بزرگ” کاپریس با بازی آل پاچینو که به دنبال کنترل کل جهان اموات شهر است می جنگد. تریسی توسط یک بازیگر رنگارنگ از شخصیتها، از جمله تس تروهارت، با بازی گلن هدلی، و یتیم «بچه» با بازی چارلی کورسمو، حمایت میشود.
این فیلم به دلیل فیلمبرداری خیره کننده، طراحی صحنه دقیق، لباس های رنگارنگ و استفاده از جلوه های ویژه برای تکرار سبک بصری کتاب مصور شناخته شده است. این فیلم به دلیل اقتباس وفادارانه اش از منبع، بازی های قوی توسط بازیگران، و سکانس های اکشن به یاد ماندنی و جذاب مورد ستایش قرار گرفت.
«دیک تریسی» پس از اکران در باکس آفیس موفق شد و جوایز متعددی از جمله سه جایزه اسکار برای بهترین کارگردانی هنری، بهترین گریم و بهترین آهنگ اصلی را از آن خود کرد. این فیلم از آن زمان طرفداران زیادی پیدا کرد و به عنوان یک فیلم کلاسیک از ژانر اقتباسی از کتاب های مصور در نظر گرفته می شود.
فیلم پارک ژوراسیک
Jurassic Park
خوب، پس از نظر فنی، ما پارک موضوعی با دایناسورهای واقعی که در آن پرسه می زنند، نداریم.
با این حال، پارک ژوراسیک پیشبینی کرد که ما فناوری لازم برای انجام آن را دریافت خواهیم کرد.
در حال حاضر، دانشمندان در آستانه احیای ماموت پشمی هستند.
«پارک ژوراسیک» یک فیلم علمی تخیلی محصول سال ۱۹۹۳ به کارگردانی استیون اسپیلبرگ و بر اساس رمانی به همین نام اثر مایکل کرایتون است. این فیلم درباره گروهی از دانشمندان و بازدیدکنندگان است که به جزیره ای دورافتاده سفر می کنند، جایی که یک میلیاردر عجیب و غریب پارک حیات وحشی را با دایناسورهای شبیه سازی شده ایجاد کرده است.
صحنه های نمادین فیلم از دایناسورهای غول پیکر، مانند T-Rex و Velociraptors، از طریق جلوه های بصری و انیمیشن های پیشگامانه امکان پذیر شد، که به ایجاد حس واقع گرایی کمک کرد که قبلاً هرگز دیده نشده بود.
این فیلم گروه را در حالی دنبال میکند که با حوادث و خطرات مختلفی روبرو میشوند که هم ناشی از ماهیت غیرقابل پیشبینی دایناسورهای شبیهسازیشده و هم طمع و جاهطلبی برخی از شخصیتهای انسانی است.
این فیلم یک موفقیت تجاری و منتقدانه بود و در آن زمان بیش از یک میلیارد دلار در سرتاسر جهان فروخت و به خاطر جلوههای بصری نوآورانه، سکانسهای اکشن هیجانانگیز و داستانسرایی پرتعلیقش مورد تحسین قرار گرفت. همچنین برنده سه جایزه اسکار برای صداگذاری، ویرایش جلوه های صوتی و جلوه های بصری شد.
«پارک ژوراسیک» از آن زمان به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده است که عواقب آن، جاذبههای پارک موضوعی و کالاهای تجاری ایجاد میشود. این فیلم همچنان یک کلاسیک از ژانر علمی تخیلی و گواهی بر قدرت فیلمسازی و داستان سرایی نوآورانه است.
فیلم او
Her
“او” در مورد مردی است که عاشق رایانه شخصی خود شد و دنیایی در آینده نزدیک را شرح داد که در آن مردم به طور مکرر از دستیاران شخصی خود برای کمک به آنها در همه چیز استفاده می کنند.
در حال حاضر، این اتفاق با پیشرفتهای جدید در فناوری هوش مصنوعی مانند الکسا و گوگل در حال رخ دادن است.
«او» یک فیلم علمی تخیلی درام رمانتیک محصول سال ۲۰۱۳ به کارگردانی اسپایک جونز است. در این فیلم واکین فینیکس در نقش تئودور، مردی تنها و درونگرا که عاشق یک سیستم عامل هوش مصنوعی پیشرفته به نام سامانتا با صداپیشگی اسکارلت جوهانسون می شود، بازی می کند.
این فیلم به بررسی مضامین عشق، تنهایی و نقش فناوری در روابط انسانی میپردازد. همانطور که تئودور زمان بیشتری را با سامانتا می گذراند، با وجود اینکه او یک موجود فیزیکی نیست، شروع به ایجاد ارتباطات عاطفی عمیق با او می کند.
این فیلم به دلیل اصالت، داستان گویی متفکرانه و بازی های عالی، به ویژه از سوی خواکین فینیکس و اسکارلت جوهانسون مورد ستایش قرار گرفت. همچنین به دلیل برداشت منحصر به فرد خود از ژانر علمی تخیلی، که از تصاویر معمولی ربات ها و هوش مصنوعی اجتناب می کرد و به نفع رویکردی صمیمی تر و احساسی تر بود، تحسین منتقدان را دریافت کرد.
«او» یک موفقیت تجاری بود و نامزد پنج جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اورجینال و بهترین موسیقی متن شد. این فیلم از آن زمان به سنگ بنای ژانر علمی تخیلی تبدیل شده است و به طور گسترده به عنوان یکی از بهترین فیلم های دهه 2010 شناخته می شود.
فیلم وست ورلد
Westworld
«Westworld» برای اولین بار در سال 1973 منتشر شد و درباره افرادی است که برای انجام فانتزیهای خود در غرب وحشی همراه با روباتهایی که به آنها کمک میکنند، میروند.
اخیرا، دیزنی اعلام کرد که در حال ساخت یک پارک موضوعی همهجانبه جنگ ستارگان است که مردم را وارد دنیای جنگ ستارگان می کند.
مهمانان ملزم به پوشیدن لباس هایی با تم جنگ ستارگان هستند و همچنین یک سفر منحصر به فرد ارائه خواهد شد.
«Westworld» یک فیلم وسترن علمی تخیلی محصول سال ۱۹۷۳ به نویسندگی و کارگردانی مایکل کرایتون است. داستان فیلم در یک شهربازی آیندهنگر با مضمون غرب وحشی اتفاق میافتد، جایی که مهمانان میتوانند تمام کارهای خود را با اندرویدهای واقعی انجام دهند.
این فیلم درباره دو دوست با بازی ریچارد بنجامین و جیمز برولین است که از پارک بازدید میکنند و درگیر مشکلی میشوند که باعث میشود اندرویدها علیه مهمانان مخالفت کنند. این فیلم به بررسی مضامین رابطه انسان با فناوری، ماهیت واقعیت و خطر پیشرفت علمی بدون کنترل میپردازد.
“Westworld” پس از اکرانش به موفقیت تجاری و انتقادی دست یافت و از آن زمان به یک کلاسیک کالت در ژانر علمی تخیلی تبدیل شده است. این فیلم دنبالهای به نام «دنیای آینده» و همچنین مجموعه تلویزیونی محبوبی به همین نام را ایجاد کرد که در سال 2016 نمایش داده شد. در جای خود نشان دهد.
فیلم سگ را بجنبان
Wag the Dog
در فیلم «سگ را بجنبان»، رئیسجمهور ایالات متحده در یک رسوایی قرار میگیرد و متهم به تجاوز به یک دختر در دفتر خود میشود.
این فیلم چند هفته قبل از انتشار رسوایی مونیکا لوینسکی و کلینتون منتشر شد.
نکته طنز آمیزتر این است که نویسنده فیلم سعی کرده به چیزی فکر کند که هرگز در زندگی واقعی اتفاق نمی افتد.
«سگ را بجنبان» یک فیلم طنز سیاسی محصول سال ۱۹۹۷ به کارگردانی بری لوینسون با بازی رابرت دنیرو و داستین هافمن است. این فیلم درباره یک دکتر اسپین دکتر واشنگتن دی سی به نام کنراد برین (با بازی دنیرو) است که برای ایجاد یک جنگ خیالی برای منحرف کردن افکار عمومی و رسانه ها از رسوایی مربوط به رئیس جمهور ایالات متحده چند هفته قبل از انتخابات آورده می شود.
برین با یک تهیه کننده هالیوود به نام استنلی موتس با بازی هافمن همکاری می کند تا جنگی ساختگی ایجاد کند که به عنوان خبر واقعی برای عموم پخش می شود. این فیلم به بررسی مضامین دستکاری رسانه ها، فساد سیاسی و قدرت تصویر و ادراک می پردازد.
«سگ تکان دهید» پس از اکران با استقبال خوبی مواجه شد و از آن زمان به یک کتاب کلاسیک کالت و تفسیری مرتبط درباره سیاست و رسانه مدرن تبدیل شده است. عنوان فیلم حتی وارد فرهنگ لغت سیاست شده است و برای توصیف موقعیت هایی استفاده می شود که در آن رهبر با ایجاد یک بحران یا درگیری بیرونی از رسوایی ها یا اشتباهات خود منحرف می شود.
فیلم بازی مرگ
Game of Death
«بازی مرگ» با بازی بروس لی و درباره بازیگری است که در حال فیلمبرداری یک فیلم است.
در فیلم، یک بدلکاری در صحنه فیلمبرداری اشتباه میشود و معلوم میشود که یک تفنگ پر شده واقعی است و به طور تصادفی به شخصیت بروس لی شلیک میکند.
با کنار گذاشتن این فیلم، پنج سال پس از مرگ بروس لی پس از مرگ اکران شد (اگرچه این به تنهایی به نوعی به هم ریخته است)،
پیش بینی کرد که چه اتفاقی برای براندون لی، پسر بروس لی، سر صحنه فیلمبرداری «کلاغ» در سال 1993 می افتد.
«بازی مرگ» یک فیلم هنرهای رزمی محصول 1978 است که پس از مرگ ستاره آن، بروس لی، تکمیل و منتشر شد. این فیلم شخصیت لی، یک رزمی کار بازنشسته به نام بیلی لو را دنبال می کند که برای فرار از دست مافیا مرگ خود را جعل می کند و نقشه ای را برای سرنگونی رهبر آنها راه اندازی می کند.
این فیلم به خاطر صحنههای مبارزه نمادین خود، بهویژه نبرد اوج بین بیلی لو و یک حریف سرسخت به نام «کریم عبدالجبار» شناخته میشود. از آن زمان این فیلم به یک فیلم کلاسیک کالت و گواهی ماندگار از استعداد لی به عنوان یک هنرپیشه و رزمی کار تبدیل شده است.
با این حال، در حالی که لی در طول ساخت «بازی مرگ» درگذشت، او تنها مقدار کمی فیلم را قبل از مرگش تکمیل کرده بود. سازندگان فیلم سعی کردند فیلم را نجات دهند و فیلم را با استفاده از تکنیکهای ویرایش برش و چسباندن کامل کنند که نتیجه آن محصول نهایی وصلهشدهای شد که توسط منتقدان و طرفداران بروس لی به طور یکسان مورد بررسی قرار گرفت. با وجود این، مفهوم اصلی «بازی مرگ» و صحنههای مبارزه آن همچنان نمادین هستند و همچنان بر سینمای هنرهای رزمی مدرن تأثیر میگذارند.
فیلم پرتقال کوکی
A Clockwork Orange
«پرتقال کوکی» یک فیلم دیستوپایی آیندهنگر است که در آن شهری با گروههای تبهکار و خشونت جوانان نیهیلیست گرفتار شده است.
آیندهای را پیشبینی میکرد که در آن نسل قدیمیتر به تماشای تلویزیون مینشستند در حالی که جوانان میدویدند و مرتکب انواع شرارت میشدند.
همچنین دارای زندانی بود که در آن مجرمان در صورت انجام آزمایش شستشوی مغزی آزاد می شدند.
در حالی که زندانهای امروزی به این سطح پایین نرفتهاند، اخیراً فاش شد که زندانیان در یک زندان تنسی در صورت انجام وازکتومی ممکن است مدت زمان حبس خود را کاهش دهند.
«پرتقال کوکی» یک فیلم دیستوپیایی محصول سال ۱۹۷۱ به کارگردانی استنلی کوبریک است که بر اساس رمانی به همین نام اثر آنتونی برگس در سال ۱۹۶۲ ساخته شده است. داستان فیلم در بریتانیای آینده نزدیک می گذرد که در آن باندهای جوانان خشن و ضد اجتماعی مردم را به وحشت می اندازند.
این فیلم داستان الکس دلارج، رهبر یکی از این باندها را دنبال میکند که دستگیر میشود و تحت یک درمان آزمایشی قرار میگیرد که قرار است او را از تمایلات خشونتآمیزش درمان کند. این فیلم به بررسی مضامین اراده آزاد، اخلاقیات و اخلاقیات تنبیه و بازپروری میپردازد.
سبک بصری قابل توجه فیلم، از جمله استفاده از زبان ساختگی به نام «ندست» و مضامین جنجالی و محتوای خشونت آمیز آن، آن را به فیلمی بسیار بحث برانگیز در زمان اکران تبدیل کرد. این فیلم همچنان به عنوان نقطه عطفی در سینمای علمی تخیلی و سیاسی در نظر گرفته می شود و به طور مرتب در فرهنگ عامه و سایر آثار هنری مورد اشاره قرار می گیرد.
با این حال، «پرتقال کوکی» نیز به دلیل به تصویر کشیدن خشونت و تجاوز جنسی و تجلیل از قهرمان ضدقهرمانش مورد انتقاد قرار گرفته است. این فیلم همچنان یک اثر تفرقهانگیز و تفکر برانگیز سینما است که همچنان الهامبخش بحث و گفتگو بین مخاطبان و منتقدان است.
فیلم ترسناک و فانتزی گرملین ها 2 گروه جدید
Gremlins 2: A New Batch
محیط «Gremlins 2: A New Batch» برج Clamp Tower (بله، تقلید از برج ترامپ) بود و آنقدر آیندهنگر بود که درهای اتوماتیک، چراغها و هر چیز دیگری داشت.
البته، همه چیز به طرز وحشتناکی اشتباه پیش رفت و هیچ چیز به درستی کار نکرد.
این اولین پیشبینی خانه هوشمند نیست، اما قابل ذکر است.
«گرملینز 2: دسته جدید» یک فیلم کمدی ترسناک محصول سال 1990 به کارگردانی جو دانته و دنباله ای بر فیلم «گرملینز» محصول 1984 است.
این فیلم شخصیت بیلی پلتزر با بازی زک گالیگان را دنبال میکند که او به نیویورک بازمیگردد و یک بار دیگر با موجودات بدجنس «موگوای» که «گرملینهای» ویرانگر و آشفته را تولید میکنند، در تماس است.
این فیلم طنزی از فرهنگ شرکتها و تلههای کسبوکارهای بزرگ را به نمایش میگذارد، زیرا «گرملینهای» ویرانگر در آسمانخراشی با فناوری پیشرفته که متعلق به یک سرمایهدار ثروتمند است، ویران میکنند. این فیلم همچنین دارای لحنی خودارجاعی و دیوار شکن چهارم است، با شخصیتهایی که درباره داستان فیلم اظهار نظر میکنند و حتی برای تداخل در نمایش فیلم به غرفه فیلم میروند.
این فیلم پس از اکران نقدهای متفاوتی دریافت کرد، برخی از منتقدان طنز و جلوههای ویژه آن را تحسین کردند، در حالی که برخی دیگر آن را به دلیل اتکا به گیجهای ارزان قیمت و فقدان دل و محتوا مورد انتقاد قرار دادند.
علیرغم استقبال متفاوت، «گرملینز 2: دسته جدید» به یک کلاسیک کالت در ژانر کمدی ترسناک تبدیل شده است و به خاطر دستاوردهای فنی، طنز و سبک منحصر به فردش مورد تحسین قرار گرفته است.
فیلم فرزندان انسان
Children of Men
در فیلم جذاب «فرزندان انسان»، جهان در هرج و مرج ناشی از طاعون ناباروری است.
زنان نمی توانند باردار شوند، و این باعث می شود که مردم باور کنند که آینده ای ندارند.
در حالی که، نه، ما به سطوحی به این شدت نرسیدهایم، مطالعات نشان داده است که از سال 1970 تا 2014، نرخ باروری در سراسر جهان کاهش چشمگیری داشته است.
«فرزندان انسان» یک فیلم علمی تخیلی محصول سال 2006 به کارگردانی آلفونسو کوارون است که بر اساس رمانی به همین نام در سال 1992 توسط پی. جیمز داستان این فیلم در آینده ای دیستوپیایی می گذرد که در آن بشریت عقیم شده است و تقریباً 20 سال است که هیچ فرزند جدیدی به دنیا نیامده است.
این فیلم داستان یک فعال سابق به نام تئو فارون با بازی کلایو اوون را دنبال می کند که درگیر توطئه ای برای محافظت از اولین زن باردار در سال های اخیر در برابر کسانی می شود که از او برای منافع سیاسی خود استفاده می کنند. این فیلم به بررسی مضامین امید، ناامیدی و ارزشمندی زندگی انسان میپردازد.
فیلمبرداری سخت و همه جانبه فیلم، بازی های قدرتمند آن، و کاوش تفکر برانگیز آن در مورد آینده بشریت، تحسین گسترده منتقدان و طرفداران وفادار آن را در بین طرفداران داستان های علمی تخیلی به دست آورده است. این فیلم به طور گسترده به عنوان یک کلاسیک مدرن و یک دستاورد برجسته در ژانر علمی تخیلی در نظر گرفته می شود.
فیلم پلیس آهنی
RoboCop
در حالی که «RoboCop» همه چیز را درست انجام نداد، مانند این واقعیت که ما هنوز حتی RoboCops نداریم، فناوری تشخیص چهره، پروتزهای روباتیک و این واقعیت که دیترویت در نهایت به شهری ورشکسته و جنایتآلود تبدیل میشود را پیشبینی کرد.
«RoboCop» یک فیلم اکشن علمی تخیلی محصول سال ۱۹۸۷ به کارگردانی پل ورهوفن است. این فیلم در آینده ای نزدیک در دیترویتی جنایتآمیز اتفاق میافتد و داستان یک افسر پلیس به نام الکس مورفی با بازی پیتر ولر را دنبال میکند که در حین انجام وظیفه به طرز وحشیانهای مجروح میشود و سپس به عنوان یک افسر مجری قانون سایبورگ بازسازی میشود. RoboCop.
این فیلم به بررسی مضامین فساد، طمع شرکت ها و خطرات قدرت کنترل نشده می پردازد. به خاطر رویکرد طنزآمیزش به این مضامین و همچنین خشونت گرافیکی و طنز سیاهش شناخته شده است. طراحی نمادین و عبارات جذاب فیلم، آن را به سنگ محک فرهنگی برای فیلم های اکشن و علمی تخیلی دهه 80 تبدیل کرده است.
“RoboCop” یک موفقیت مالی و انتقادی بود و دنبالههای آن، اسپینآفها و بازسازی شد. فیلم اصلی به طور گسترده ای به عنوان یک فیلم کلاسیک از هر دو ژانر علمی تخیلی و اکشن در نظر گرفته می شود و تأثیری ماندگار بر فرهنگ عامه داشته است.
فیلم هکرها
Hackers
بله، همه میدانند که «هکرها» یک فیلم واقعاً جذاب است، اما هنوز بیشتر آیندهای را که امروز در آن زندگی میکنیم پیشبینی میکند.
از گذرواژههای ضعیفی که همه استفاده میکنند گرفته تا اتحاد جهانی هکرها، فیلم شهودی مشتاق در مورد دنیای آینده جرایم سایبری داشت.
«هکرها» یک فیلم جنایی آمریکایی محصول سال ۱۹۹۵ به کارگردانی ایین سافتلی است. این فیلم درباره گروهی از هکرهای دبیرستانی به رهبری جانی لی میلر و آنجلینا جولی است که در حالی که توسط یک هکر بدنام به نام طاعون تعقیب میشوند، یک توطئه شرکتی را کشف میکنند.
این فیلم به دلیل نمایش فرهنگ اولیه اینترنت، تکنیک های هک و صحنه هکرهای زیرزمینی شناخته شده است. همچنین دارای یک سبک بصری متمایز، با موسیقی متن الکترونیکی و فیلمبرداری سبک است.
«هکرها» در زمان انتشار اولیه موفقیت تجاری بزرگی نداشت، اما از آن زمان به بعد طرفداران زیادی پیدا کرد. این فیلم به دلیل سبک متمایز و نمایش دقیق آن از هک و فناوری رایانه در آن زمان مورد تحسین قرار گرفته است. همچنین برای بازیگران جوانش، از جمله ستارگان آینده مانند آنجلینا جولی و جانی لی میلر، و به دلیل اکتشاف اولیه فناوری به عنوان یک پدیده فرهنگی، قابل توجه است.
فیلم گاتاکا
Gattaca
دیستوپی اصلاح شده ژنتیکی انسان در «گاتاکا»، خوشبختانه، هنوز اتفاق نیفتاده است.
با این حال، یک چیز کاملاً درست بود، توانایی سفارش یک کیت آزمایش DNA در خانه برای بررسی خطرات سلامت ژنتیکی شما. امروز می توانید کاملاً این کار را انجام دهید.
گاتاکا (Gattaca) یک فیلم علمی تخیلی آمریکایی محصول سال ۱۹۹۷ به نویسندگی و کارگردانی اندرو نیکول است. داستان فیلم در جامعه ای در آینده می گذرد که در آن مهندسی ژنتیک به یک امر عادی تبدیل شده است و کسانی که از نظر ژنتیکی پیشرفت نکرده اند با تبعیض و فرصت های محدود روبرو می شوند.
این فیلم داستان وینسنت فریمن با بازی اتان هاوک را دنبال میکند، مردی با ژنتیک طبیعی که آرزوی فضانورد شدن در دنیایی را دارد که تنها برای کسانی امکانپذیر است که از نظر ژنتیکی برای کمال دستکاری شدهاند. وینسنت برای رسیدن به هدفش هویت مردی بی عیب و نقص ژنتیکی به نام جروم مورو با بازی جود لا را در نظر می گیرد.
این فیلم به بررسی مضامین هویت شخصی، جبر ژنتیکی و عزم روح انسان برای غلبه بر محدودیت های اجتماعی می پردازد. به دلیل پیش فرض تفکر برانگیز، اجراهای قوی و سبک بصری چشمگیرش ستایش شده است.
گاتاکا در اولین اکران خود ناامید کننده باکس آفیس بود، اما از آن زمان به یک کلاسیک کالت در ژانر علمی تخیلی تبدیل شده است. این فیلم امروزه همچنان در بین مخاطبان طنین انداز می شود و به عنوان یکی از متقاعد کننده ترین کاوش های مفاهیم اخلاقی مهندسی ژنتیک در داستان های علمی تخیلی در نظر گرفته می شود.
امیدواریم این مقاله مورد پسند شما قرار بگیرد، منتظر نظرات سبز شما هستیم، سپاسگزاریم.