25 دانشمند دیوانه واقعی را بشناسید

دانشمندان دیوانه بیش از حد جاه طلب و معمولاً عجیب و غریب هستند. اما همه دانشمندان دیوانه شرور نیستند. برعکس، برخی از آنها اکتشافاتی کردند که زندگی ما را بهبود بخشید.

این دانشمندان نمی ترسند آزمایشات خود را به حد افراط برسانند، حتی اگر به معنای عبور از مرزهای اخلاقی باشد.

در اینجا لیستی از 25 دانشمند دیوانه واقعی وجود دارد.

اروین شرودینگر

اروین رودولف یوزف الکساندر شرودینگر (1887-1961) یک فیزیکدان اتریشی بود که بعداً تابعیت ایرلندی گرفت، کار او در نظریه کوانتوم نتایج مهمی به همراه داشت.

شرودینگر معادله موجی را ارائه کرد که به دانشمندان امکان می دهد عملکرد موج یک سیستم را محاسبه کنند.

شکل توابع موج بر حرکت ذرات کوچک حاکم است، و آنچه فیزیکدانان اکنون معادله شرودینگر می نامند به آنها اجازه می دهد تا مشخص کنند که چگونه این توابع موج (همچنین به عنوان امواج احتمال شناخته می شود) توسط تأثیرات خارجی اصلاح می شوند.

هنری هد

سر هنری هد (1861-1940) عصب شناس انگلیسی و عضو انجمن سلطنتی لندن بود.

ادعای شهرت هد، کار پیشگامانه او بر روی اعصاب حسی و شبکه ساختارهای عصبی در مغز و بقیه بدن است که به سیستم حسی تنی معروف است.

سیستم حسی جسمی چیزی است که باعث درک لمس (معروف به ادراک لمسی)، درد، موقعیت بدن یا حس عمقی و دمای بدن یا حس حرارتی می شود.

برای آزمایشات خود، سر هنری هد با روانپزشک ویلیام هالس ریورز کار کرد.

اما چیزی که دکتر هد را به یک دانشمند واقعی دیوانه تبدیل می کند این است که او اغلب از بدن خود برای انجام کارهای عصبی خود استفاده می کرد.

دو اختلال به نام او نامگذاری شده اند: سندرم هد هولمز و سندرم هد ریدوخ.

مایکل پرسینگر

مایکل ای پرسینگر (1945-2018) روانشناس و پروفسور کانادایی آمریکایی بود. مایکل پرسینگر از سال 1971 تا زمان مرگش در سال 2018 در سن 73 سالگی، استاد روانشناسی در دانشگاه لورنتین سادبری در سادبری بزرگ، انتاریو، کانادا بود.

دکتر پرسینگر یک حوزه تحقیقاتی غیرعادی را انتخاب کرد، حوزه پدیده های فراروانشناسی. او این فرضیه را مطرح کرد که بین لوب های زمانی مغز و تجربیات عرفانی ارتباطی وجود دارد. پرسینگر از طریق کار خود به دنبال یافتن توضیحات علمی برای توانایی های ماوراء الطبیعه مانند روشن بینی و تله پاتی بود.

جیووانی آلدینی

جووانی آلدینی (۱۷۶۲-۱۸۳۴) یک پزشک ایتالیایی اهل بولونیا، منطقه امیلیا رومانیا ایتالیا بود.

آلدینی به دلیل کارش در مورد گالوانیزم یا تولید جریان الکتریکی توسط عمل شیمیایی مشهور است. او روی ساختن فانوس دریایی کار کرد و برخی از آزمایشاتش با هدف حفظ جان انسان در هنگام آتش سوزی انجام شد.

آثار آلدینی در سطح بین المللی شهرت یافت زیرا به غیر از زبان مادری خود ایتالیایی و لاتین، او به زبان های انگلیسی و فرانسوی نیز می نوشت.

یک واقعیت قابل توجه در مورد این دانشمند دیوانه این است که وقتی مری شلی شاهکار خود را فرانکنشتاین نوشت، الهام‌بخش مهمی برای مری شلی بود.

چارلز گاتری

با آمدن به شماره 21، یک روانشناس دیگر وجود دارد. در این مورد، چارلز کلود گاتری آمریکایی (1880-1963) که کارش در زمینه فارماکولوژی و فیزیولوژی اعتباری به دست آورد.

با این حال، پروفسور گاتری به دلیل آزمایشات خود در مورد پیوند سر در انسان بحث برانگیز بود. این حتی می توانست مانع از بردن جایزه نوبل شود.

آلبرت بندورا

روانشناس کانادایی آمریکایی آلبرت باندورا (1925-2021) استاد روانشناسی در دانشگاه معتبر استنفورد در کالیفرنیا بود.

مشارکت های علمی پروفسور بندورا شامل روانشناسی شخصیت، نظریه شناختی اجتماعی و درمان است.

معروف ترین آزمایش او آزمایش عروسک بوبو است که برای اولین بار در سال 1961 انجام داد. این یک سری آزمایش برای مطالعه رفتار کودکان بود که از طریق تماشای افراد زیر سن قانونی یک بزرگسال را که در برابر یک اسباب بازی ته گرد به نام عروسک بوبو.

کار باندورا نشان می‌دهد که افراد در کودکی از طریق مشاهده، تقلید و سپس الگوبرداری از رفتار بزرگسالان یاد می‌گیرند چگونه رفتار اجتماعی داشته باشند.

ویلهلم رایش

ویلهلم رایش (۱۸۹۷-۱۹۵۷) دکترای پزشکی و روانکاو اتریشی بود. او در پادشاهی گالیسیا، که اکنون بخشی از اوکراین و سپس بخشی از اتریش-مجارستان است، به دنیا آمد.

رایش به نسل دوم روانکاوان تعلق دارد که از گام های همکار اتریشی خود زیگموند فروید پیروی می کنند.

امروزه رایش یکی از رادیکال‌ترین چهره‌های حوزه خود بود و نویسنده چندین کتاب تأثیرگذار مانند «عملکرد ارگاسم» (1927) و «روان‌شناسی توده‌های فاشیسم» (1933) بود.

رایش پس از زندگی در اروپا بیشتر عمر خود را در سال 1939 در مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی نیویورک گذراند.

در ایالات متحده، رایش به خاطر ساخت انباشته‌کننده‌های ارگون برای ذخیره انرژی حیات بدنام شد.

او در سال 1957 بر اثر نارسایی قلبی در زندانی در ایالات متحده جان خود را از دست داد، جایی که در حال گذراندن دو سال حبس به دلیل نقض دستور اداره غذا و داروی ایالات متحده در مورد ارسال انباشته‌کننده‌های ارگون بود.

کارنی لندیس

کارنی لندیس یک دانشجوی فارغ التحصیل در دانشگاه مینه سوتا بود که در سال 1924 آزمایشی غیراخلاقی انجام داد که برای آزمایش ارتباط بین احساسات مختلف و حالات چهره طراحی شده بود.

آیا چهره افراد در زمان معین با توجه به احساساتش تغییر می کند؟ آیا ترس، شوک یا انزجار باعث ایجاد حالات چهره خاصی می شود؟ و آیا آن حالات چهره جهانی است؟

چیزی که آزمایش کارنی لندیس را مشکل‌ساز کرد، روشی بود که او برای به دست آوردن شواهد از طریق قرار دادن داوطلبان در معرض تصاویر تکان‌دهنده، تماس آنها با سیم‌های برق، و بدتر از آن، آزمایش‌های آزاردهنده‌تر استفاده کرد.

هوانگ وو سوک

هوانگ وو سوک دامپزشک کره جنوبی متولد 1953 است. او که یکی از مبتکرترین دانشمندان در تحقیقات سلول های بنیادی به حساب می آید، به دلیل ادعاهایش مبنی بر اینکه با موفقیت یک کلون انسانی ساخته است، بحث برانگیز شد.

اگرچه این ادعاها در سال های 2004 و 2005 مطرح شد، اما او تا سال 2006 به عنوان استاد دانشگاه ملی سئول اخراج نشد، اما به دلیلی کاملاً متفاوت. او به دلیل تحقیقات جعلی اخراج شد.

هوانگ وو سوک همچنین پس از اتهاماتی مبنی بر استفاده از تخمک های دانش آموزان دختر خود و سایرین که از بازار سیاه به دست آورده بود، به نقض اخلاقی در تحقیقات سلول های بنیادی خود اعتراف کرده است.

سرگئی بروخوننکو

سرگئی سرگیویچ بروخوننکو (1860-1960) دانشمند شوروی بود که تحقیقاتش در جراحی قلب بسیار مهم بود.

بروخوننکو در موسسه تحقیقاتی معروف جراحی تجربی در مسکو کار می کرد.

در دوران استالینیست (1927-1953)، کار او به توسعه جراحی قلب باز در اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد. اولین عمل قلب باز در روسیه در سال 1957 توسط همکار بروخوننکو، الکساندر ویشنفسکی، با موفقیت انجام شد.

لویی جولیون وست

روانپزشک آمریکایی، لوئیس جولیون وست (1924-1999) کار خود را به عنوان استاد روانپزشکی در دانشگاه اوکلاهاما آغاز کرد.

تأثیرگذارترین تحقیقات او شامل زمینه های تکنیک های شستشوی مغزی، سوء مصرف مواد مخدر و نحوه عملکرد فرقه ها است. او همچنین از فعالان برجسته ضد مجازات اعدام بود.

سیدنی گوتلیب

سیدنی گوتلیب (1918-1999) شیمیدان آمریکایی بود که به دلیل کار خود به عنوان رئیس پروژه MKUltra در آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) بدنام شد.

این پروژه غیرقانونی که بین سال های 1953 و 1973 اجرا شد، بر کنترل ذهن و تلاش برای ترور متمرکز بود. آزمايش‌هايي شامل مواد مخدر، شستشوي مغزي و ساير روش‌هاي شكنجه رواني براي اجبار به اعتراف از افراد انجام داد.

ماکس پتنکوفر

جوزف پتنکوفر (1818-1901)، که بعدها به نام ماکس جوزف فون پتنکوفر شناخته شد، شیمیدان و بهداشت شناس اهل بایرن بود.

کار او به ایجاد دفع فاضلاب به صورتی که اکنون می شناسیم کمک کرد. باور کنید یا نه، قبل از کار علمی پتنکوفر، اثرات مفید هوای تازه و آب تمیز به طور گسترده ای شناخته نشده بود، حداقل در دنیای غرب.

رابرت وایت

رابرت وایت (1926-2010)، جراح مغز و اعصاب آمریکایی اهل مینه‌سوتا، در رتبه 12 قرار دارد که احمقانه‌ترین آزمایش‌هایش شامل پیوند سر میمون‌های زنده بود.

J.B.S Haldane

جان بوردون ساندرسون هالدن (1862-1964) دانشمند بریتانیایی-هندی بود که به خاطر کارش در زمینه ژنتیک و سایر زمینه ها شهرت داشت.

هالدن در سال 1961 تابعیت بریتانیایی خود را رها کرد و به دلیل عقاید مارکسیستی خود شهروند هند شد. او بیشتر به خاطر ابداع اصطلاح «کلون» و مشتقات آن به یاد می‌آید.

خوزه دلگادو

ما 10 دانشمند دیوانه برتر خود را با خوزه مانوئل رودریگز دلگادو (1915-2011)، که بیشتر با نام خوزه دلگادو شناخته می شود، آغاز می کنیم.

دلگادو که اصالتا اهل مالاگا اسپانیا بود، سال‌ها پیش از نقل مکان به مادرید، استاد فیزیولوژی عصبی در دانشگاه ییل بود. در آنجا، او در سال 1975 یک دانشکده پزشکی ایجاد کرد. دلگادو بقیه عمر خود را در کشور خود سپری کرد.

تحقیقات دلگادو در مورد کنترل ذهن، که برای آن از تحریک الکتریکی استفاده کرد، او را در لیست ما قرار داد. او آزمایش های خود را بر روی میمون ها و انسان ها انجام داد.

دانکن مک دوگال

دانشمند اسکاتلندی دانکن مک دوگال (1866-1920) خالق آزمایش 21 گرمی بود که نتایج آن در سال 1907 منتشر شد، زمانی که مک دوگال در هاورهیل، ماساچوست زندگی می کرد.

مک دوگال فرض کرد که وزن روح انسان دقیقاً 21.3 گرم است.

آزمایشات او نه تنها تخیل دانشمندان دیگر، بلکه هنرمندان را نیز تغذیه کرده است. مشهورترین اشاره به آثار او در فرهنگ عامه، فیلم هالیوود 21 گرم محصول 2003 به کارگردانی الخاندرو گونزالس ایناریتو و با بازی شان پن، نائومی واتس و بنیسیو دل تورو است.

ویلیام باکلند

الهی‌دان، زمین‌شناس و دیرینه‌شناس انگلیسی ویلیام باکلند (1784-1856) اولین کسی در تاریخ بود که گزارش کاملی از یک دایناسور فسیل‌شده نوشت که در غار کرک‌دیل در شهرستان انگلیسی یورکشایر شمالی یافت.

باکلند دایناسوری را که پیدا کرده بود مگالوسوروس نامید.

فرانسیس کریک

فرانسیس هری کامپتون کریک (۱۹۱۶-۲۰۰۴) دانشمند انگلیسی بود.

کار او به عنوان یک زیست شناس مولکولی به او اجازه داد تا در رمزگشایی مارپیچ دوگانه که ساختار اسید دئوکسی ریبونوکلئیک (DNA) است، نقش داشته باشد.

استابینز فیرث

ما به دکتر استابینز فیرث (1784-1820) آمریکایی مدیون تب زرد بودیم، بیماری ویروسی که او معتقد بود مسری نبوده است.

فیفرث در این فکر اشتباه بود که گرما عامل تب زرد است، اما تحقیقات او به پیشرفت درک علمی این بیماری کمک کرد تا اینکه دلیل واقعی (نیش پشه) توسط یک دانشمند کوبایی به نام کارلوس فینلی کشف شد.

رابرت جی. هیث

به گفته روانپزشک آمریکایی رابرت گالبریت هیث (1915-1999)، بیماری های روانی نتیجه نقص های جسمانی هستند. بنابراین فکر می کرد که بیماری های روانی با درمان بدن قابل درمان است.

اگر این برای طبقه بندی او به عنوان “دانشمند دیوانه” کافی نبود، رابرت جی. هیث به دلیل کارش در مورد به اصطلاح تبدیل گرایش جنسی بدنام است. کار هیث اکنون توسط دانشمندان بی اعتبار شده است.

ایلیا ایوانف

دانشمند روسی ایلیا ایوانف (1870-1932) یکی از شناخته شده ترین زیست شناسان دوران شوروی است.

ایوانف بیشتر در لقاح مصنوعی کار می کرد و به دلیل تلاش هایش برای تلقیح شامپانزه های ماده با اسپرم انسان برای ایجاد هیبرید انسان و میمون در این لیست گنجانده شده است. خوشبختانه آزمایش با شکست مواجه شد و هیچ بارداری به نتیجه نرسید.

جک پارسونز

یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان در تاریخ برنامه فضایی ایالات متحده بدون شک مهندس موشک آمریکایی جان وایتساید پارسونز (1914-1952) است.

اما آنچه پارسونز را بحث برانگیز می کند، ذوق او برای غیبت و اعتقاد به ماوراء طبیعی است. او حتی برای فراخوانی الهه‌های اسطوره‌ای مراسمی برگزار می‌کرد.

عمرش کوتاه بود پارسونز در 37 سالگی بر اثر انفجاری در آزمایشگاه خانه اش جان باخت.

پاراسلسوس

تا زمانی که علم وجود داشته است، دانشمندان دیوانه نیز وجود داشته اند. و برای اثبات آن تئوفراستوس فون هوهنهایم (حدود 1493-1541) را در شماره 2 قرار داده ایم.

این پزشک سوئیسی که بیشتر با نام Paracelsus شناخته می شود، یک مرد واقعی رنسانس و یک مبتکر بود.

پاراسلسوس مسئول بسیاری از پیشرفت های پزشکی زمان خود است و اغلب به او پدر علم سم شناسی لقب داده می شود.

پاراسلسوس که یک فیلسوف، یک کیمیاگر و یک الهی‌دان نیز هست، ممکن است با ایده معاصر ما از یک دانشمند سازگار نباشد. با این حال، مشارکت او در زمینه های مختلف علمی، مانند شیمی و سم شناسی، در توسعه بیشتر این رشته ها حیاتی بوده است.

نیکولا تسلا

در رتبه اول، مخترع آمریکایی صربستانی قرار دارد که نام او توسط یک شرکت خودروسازی معروف محبوب شده است.

من به نیکولا تسلا (1856-1943) اشاره می کنم که چشم انداز آینده نگر و سخت کوشی او در مهندسی مکانیک و برق اثری پاک نشدنی در علم بر جای گذاشته است.

تسلا در سال 1884 به ایالات متحده مهاجرت کرد و چند سال بعد در سال 1891 شهروند آمریکایی شد.

معروف ترین اختراع تسلا سیم پیچی است که می تواند برق را به صورت بی سیم منتقل کند. این در حال حاضر به عنوان سیم پیچ تسلا شناخته می شود.

سخن آخر: در این مقاله سعی ما در این بود تا شما را اندکی با آنها آشنا کنیم، برای شناخت هر یک بهتر است تحقیقات بیشتری انجام دهید تا متوجه شوید چرا در لیست ما قرار گرفته اند.

پیشنهادهایی برای شما